فوت و فن های ثروت آفرینی
رابرت شمین، میلیاردر معروف، بر این باور است که بهترین راه ثروت آفرینی و حفظ آن، که بعیدترین راه هم هست، پیروی کردن از «تفکر وارونه» است یعنی زیرپا گذاشتن تمام قوانینی که شما در مورد ثروت آفرینی می شنوید و به آن ها فکر می کنید.اگر می خواهید ثروتمند شوید، توصیه می شود این شش قانون را زیرپا بگذارید؛ درست مانند شنا کردن خلاف جریان آب!
قانون شماره ۶) آموزش کامل ببینید.
پیش از سرمایه گذاری، آن قدر باید یاد بگیرید تا خطایی مرتکب نشوید. مشکل اصلی این جاست که ترس موجب بی تحرکی می شود. هر موضوعی در زندگی خطر خاص خودش را دارد و باید بابت آن هزینه داد. نادان ها بیشتر به خطر نکردن در هر کاری تمرکز می کنند. بیشتر افراد روی بازار بورس و ملک سرمایه گذاری نکرده و آن را جدی نمی گیرند، زیرا از اشتباه کردن به شدت می ترسند و در نهایت ناامید می شوند.
هنگام سرمایه گذاری در هر موردی، اشتباه کردن امری اجتناب ناپذیر است، اما اگر در آغاز با سرمایه گذاری اندک شروع کنید، خطاها برایتان گران تمام نمی شوند و به مرور زمان از شدت آنها کاسته می شود.
قانون شماره ۵) درخواست کمک نکنید.
از سن کودکی به ما یاد می دهند که باید هر کاری را خودمان انجام دهیم و از دیگران کمک نگیریم. کمک خواستن از دیگران یعنی یک جای کار ایراد دارد و شما توانمند نیستید. واقعیت این است که برای رسیدن به موفقیت، درخواست کمک ضرورت دارد. ثروتمند شدن مانند ورزشی گروهی است. از انتخاب بهترین نوع سهام ها گرفته تا بهترین نوع رهن، این که سعی کنید به تنهایی از همه چیز سر درآورید، باعث ایجاد فشار روحی می شود و در نهایت نمی توانید تصمیم درستی بگیرید. هر فردی در زمینه ای مهارت دارد و هیچ کس در همه زمینه ها کامل نیست.
تقاضای کمک در واقع نشانه قدرت است و به این معناست که شما فاصله بین این را که اکنون کجا هستید و این که می خواهید کجا قرار گیرید، چه از نظر مالی و چه از نظر مسائل دیگر، تشخیص می دهید و برای اقدام کردن و بهره مندی از حمایت دیگران، هوش و شجاعت کافی دارید.
قانون شماره ۴) بازار را زمانبندی کنید.
هر روز از مردم می شنوید که بازار ملک یا اوضاع مالی وخیم است و بدترین زمان برای سرمایه گذاری است؛ بی تردید اگر شما سعی کنید در عرض سه ماه پول دربیاورید، شاید زمان مناسبی برای این کار نباشد، اما اگر هدف شما پنج، ده یا بیست سال جلوتر از چیزی است که باید باشد، خوب می دانیم که شرایط بازار به مرور زمان بهتر می شود.
کسی نمی تواند آن طور که باید، بازار را زمانبندی کند، ما بارها و بارها این مسئله را مشاهده کرده ایم. بارها دیده ایم که مردم می توانند بازار را برنامه ریزی کنند و البته به جایی نرسیده اند. برنامه ریزی و زمانبندی بازار، به معنای سرمایه گذاری نیست؛ بلکه منظور از آن تأمل و تفکر است. ارزیابی ها و روند برآورد ارزش بازار از سرمایه مالی یا میزان بدهی آن، بسیارعینی تر از زمانبندی بازار است و موضوعی است که به احتمال زیاد موفقیت در پی دارد.
قانون شماره۳) تا سرمایه لازم را ندارید، سرمایه گذاری نکنید.
بیشتر کارشناسان مالی با این امر مخالف هستند، اما شمین معتقد است که کسب اعتبار و حفظ آن در ثروت آفرینی و تداوم آن ضرورت ندارد.
شمین روش «تفکر وارونه» را در اوایل دوره جوانی خود فرا گرفت، یعنی در خرید اولین دارایی خود درست تصمیم گرفت. او در خانواده ای بزرگ شده بود که در آن پول حرف اول را می زد و این که هرگز از کسی پول قرض نگرفته بود. معنایش این نبود که پیش کسی اعتبار ندارد. بانک به او وام نداد؛ اما به جای این که بگذارد ملک از دستش برود، دوست صاحب اعتباری پیدا کرد و با شراکتی برابر، آن معامله انجام شد. وقتی شمین چند ماه بعد ملکش را فروخت، مبلغ قابل توجهی سود کرد.
قانون شماره۲) از کسی قرض نگیرید.
بیشتر مردم معتقدند:«قرض، قرض است دیگر!» مهم نیست که چقدر تلاش می کنید، اگر پول خود را در مسیری درست سرمایه گذاری کنید، بیشتر از هر زمان دیگری برایتان کار می کند.
گاهی وام گرفتن یا قرض گرفتن از دیگران، عملکرد پسندیده ای است که می تواند به نتایج خوبی منجر شود؛ مانند دانشجویی که برای ادامه تحصیلش وام می گیرد و وقتی وارد دنیای کار می شود، می تواند بدهی خود را پرداخت کند. بدهی مانند دستگاه بالابری است که شما را به سطحی بالاتر می برد!
قانون شماره۱) برنامه ریزی کنید.
هر چند شمین در درس ریاضی ضعیف بود، اما خوب می دانست که تمامی مسائلی که احتمال وقوعشان صد درصد بود، همیشه اتفاق می افتند. آیا تا به حال شده در زندگی تان اوضاع طبق برنامه ریزی شما اتفاق نیفتاده باشد؟ برای من بازرگان، این مسئله هر هفت هشت ساعت یک بار اتفاق می افتد. پس بهتر است آماده باشید. برای اغلب مردم این مسئله به معنای داشتن یک نقشه است، اما شمین معتقد است که طرح ریزی نقشه دوم و سوم و حتی گاهی چهارم و پنجم هم، وقتی اوضاع طبق برنامه پیش نمی رود، ضرورت دارد!
هر برنامه ای باید پویا باشد و با عاقل تر شدن شما هم باید تغییر کند. برنامه ریزی خود را دست کم به پنج نفر نشان داده و نظرشان را بخواهید. با توسعه نقشه و برنامه تان بهتر است این روند هر شش ماه یکبار تکرار شود.
در ثروت آفرینی نباید به داشتن برنامه ای واحد بسنده کرد. فرصت های بیشماری وجود دارند که خودشان را در معرض دیدتان قرار می دهند. اگر ذهن شما فقط به نقشه و برنامه ای خاص محدود شود، آن فرصت را از دست خواهید داد؛ فرصتی که می توانسته سریع تر از آنچه سرمایه گذاری های برنامه ریزی شده شما برایتان تدارک دیده، نصیبتان شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر